گفتوگو | "قوه وهم" حاکم بر فضای مجازی است
اشاره: دنیای وهمآلود همان چیزی است که سرشت از واقعیت ندارد و انسان را در فضایی غبارآلود، آکنده از بودن و نبودن غرق میکند و آدمی تلاش دارد تا برای رسیدن به وهمی عمیق به زندگی دوم خود یا همان Second Life برسد، ابتدا مسیر فضای مجازی باید روشن گردد که به کدام سو در حرکت است و نهایتا بانگ عادت دادن آدمها به زندگی مبتنی بر وهم است که از همه جا بلند شده.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا با دکتر نعمت الله کرم اللهی، عضو هیأت علمی و مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به بحث و گفتوگو پرداخت و با بررسی مسئله نقش رسانه در زندگی انسان و ایجاد یک دنیای دیگر، به کششهای فضای مجازی در زندگی وهمآلود انسان نگاهی متفاوت کرد.
رسا ـ ریشههای فرهنگی جامعه چگونه تغییر میکند و نقش رسانه در این میان چه چیزی است؟
رسانه به معنای عام و فضای مجازی به معنای خاص که به عنوان رسانه شناخته میشود، تصویری از فرهنگ و تمدن باید داشته باشیم تا نسبت میان این دو را استخراج کنیم. ابتدا بعد شناختی نسبت به پیامدها و آثاری مطرح میکنیم که این فرهنگ، مخصوصاً علم و تکنولوژی برآمده از این فرهنگ میتواند داشته باشد و در نهایت بتوانیم به موضع راهکارهایی برسیم که بایستی نسبت به برخورد با مسئله اتخاذ کنیم.
مدرنیته از نظر نوع نگاهی که به عالم و آدم دارد، دارای مبانی است و با مبانی فرهنگ دینی تفاوت دارد. این بحثها در جاهای مختلفی مطرح میشود و به همین خاطر من به این موضوع اشاره میکنم. از نظر هستی شناسی، مبانی مدرنیته سکولاریسم است و برای سکولاریسم معانی مختلفی بیان شده است ولی به نظر من مخرج مشترک همه این تعاریف اصالت دنیا میباشد.
وقتی در قبال دین و آخرت، دنیا را اصیل میدانید و برای آن هویت مستقلی قائل هستید و فارغ از دین و آخرت بدان میپردازید، سکولاریسم نام دارد. این سکولاریسم وجه عملی نیز دارد، وقتی برای گرفتن امتیاز علمی، مقاله یا کتاب مینویسیم یا برای اینکه در پایان ماه حقوقی دریافت کنیم، چنین کاری را انجام میدهیم، وجهی از سکولاریسم وجود دارد و ما عملی انجام میدهیم که برای دنیا گام برمیداریم.
رسا ـ سکولاریسم را میشود بیشتر توضیح دهید؟
چیزی که مدرنیته دارد، سکولاریسم نظری است. تئوریزه کردن این نگاه و توجیه آن در قالب فلسفه، ساینس و ظرفیتهای نظری که وجود دارد، در 400 سال اخیر تمام دستگاههای فلسفی و مکاتب نظری ساینتیفیک «Scientific» غربی وجود دارد. از عمد ساینس میگویم، چون ساینس را معادل علم نمیدانم و ساینس نوعی علم است. ساینس علم تجربی آزمون پذیر است و اگر شما معنای علم را کشف حقیقت بدانید، حقیقت فقط کشف امور مادی و تجربی نیست.
حقیقت در مراتبی از عقل هست و در مراتبی از فراعقل، در مراتبی هم حس است و آن ظرفیتهای حس تجربی را شاید ساینس بتواند بشناسد اما ظرفیتهای مراتب و لایههای عقلی را باید با فلسفه شناخت و مراتب بالاتر را هم نقل و وحی باید به ما بیان کند. پس از نظر هستی شناسی این نگاهشان سکولار است، یعنی برای عالم ماده اصالت قائلاند و برخی نیز اصلاً کل هستی را به ماده فرو میکاهند و ماتریالیست میشوند. بخش قابل توجهی هم ممکن است به متافیزیک هم قائل باشند؛ اما اصل فیزیک، دنیا و ماده است.
تفاوت نگاه انسان شناسی در اسلام و غرب
این دقیقاً بر خلاف نگاهی است که در ادیان ابراهیمی دارند و نگاه اسلامی ما هم برای هستی مراتبی قائل است. دنیا یعنی مادون و پست، پائینترین مرتبه هستی دنیا است و بالاتر از آن عالم مثال یا خیال است، مرتبه بالاتر عالم عقل است و مرتبه بالاتر عالم اسماء و صفات است. به لحاظ انسانشناسی انسان را خودبنیاد و نسل محور تصویر میکنند، اومانیسم یعنی انسان را اصیل میداند.
این انسان، انسان خلیفه الله نیست بلکه انسان زمینی و نفسانی که بیشتر حامل غریزه یعنی شهوت، غضب و ... است. آن انسان فطری که خلیفه الله و مسجود فرشتگان است منظور نیست و نفس را اصیل میداند و قائل به این است که انسان مستقل از آسمان میتواند زمین را تدبیر کند و خودش میتواند خیر و صلاح را تشخیص بدهد و مصالحش را پیش ببرد.
غرب خود را از معرفت تهی کرده است
رسا ـ یعنی اگر بخواهید غرب را بررسی کنید، آنها ارتباطشان را از آسمان به صورت کامل قطع کردند؟
از نظر معرفت شناختی اینها وحی را از هویت معرفتی تهی میدانند و اصلاً کتاب مقدس را به طور کلی کنار گذاشتند، تفسیر پدران کلیسا را هم کنار گذاشتند و فقط گفتند که ما با عقل و حس میخواهیم عالم را بشناسیم و هر چیزی فراسوی اینها باشد، از دایره شناخت بیرون است. کتاب مقدس هم بیشتر جنبه نمادین دارد و مثلاً شما وقتی به قرآن نگاه میکنید، حکایت از واقع ندارد و یک معنای نمادین از مسائل مختلف آن برداشت میکنند.
وقتی مثلاً فرشتگانی که بر دوش انسان ثبت اعمالش را دارند، واقعی بپندارید، متأثر از معنای واقعی مراقبت خواهی کرد و کاری نمیکنی تا زمینهساز پرونده اعمال نامناسبی برایت باشد، به همین خاطر مراقب هستید. مگر اینکه نمادین باشد، قرآن تمثیلی هست و سعی دارد تا پیامی را برساند، مثلاً ممکن است که شما خیلی آن را جدی تلقی نکنید، اما وقتی قرآن نمادین شد، دیگر به عنوان منبع علم نمیتوان بدان نگاه کرد و مبتنی برآن نظریه دارد، نظام تربیتی، نظام اقتصادی و مالی و نظام سیاسی طراحی کنیم.
انسان، قرآن را برای ثواب بخواند تا حال معنوی پیدا کند و ارتباطی برقرار شود، اگر روی این سه مبنایی عرض کردم، یک ارزیابی عقلی بکنید، میبینید که این مطالب وهمی هستند، به این معنا که اصلاً عقلانی نیستند و آدمی نمیتواند بپذیرد که کل هستی همین دنیا است. انسان یک صورت الهی و فطری دارد و وجه تمایزش از صورت الهی و فطری همین مدرنیته و توهم تمدن است. یعنی تمدنی مبتنی بر گزارههای وهمی که در باب هستی و انسان وجود دارد، شکل گرفت و انسان نمیتواند کتاب مقدس و وحی را به عنوان منبع معرفت کنار بگذارد.
دنیای ارتباطی مک لوهان پر از پیام است
مقدمه دوم من این است که مک لوهان معتقد است که رسانهها امتداد حواس آدمها هستند، مثلاً فرض کنید که رادیو مبتنی بر گوش است و تلویزیون با چشم است و کتاب هم همین طور امتداد چشم است. حالا باید ما این مطلب را اصلاح کنیم و بگوییم که رسانهها میتوانند امتداد قوای وجودی آدم باشند، نه لزوماً قوای حسی، امتداد قوای ادراکی آدم نیز میتوانند باشند.
رسا ـ منظور از این مسئله که امتداد قوای ادراکی انسان میتوانند باشند، چیست؟
شما حس، خیال، وهم و عقل دارید. رسانه میتواند امتداد عقل شما باشد؛ مثلاً اگر قرآن رسانه است، از نظر ادراکی نگاه کنید، امتداد عقل آدمی به حساب میآید. وقتی به قرآن نگاه میکنید، متوجه میشوید که ظرفیتهای عقلانی شما را فعال میکند و به نظر من فضای مجازی و تکنولوژیهای مجازی امتداد قوه وهم انسان هستند و شما تمدنی وهمی ساختید که در این تمدن انسان مبتنی بر گزارههای وهمی خویش، عالم و آدم را تعریف میکند.
فضای مجازی امتداد وهم انسان است
برای اینکه وهم را گسترش دهند، دستگاههایی برایش ساختند و از جمله دستگاههایی که برایش درست کردند، تکنولوژیهای مختلفی بود، مخصوصا تکنولوژیهای مجاز است و ویرچوال میباشد، به این معنا که رئال نیست و عینی و ملموس نمیباشد. به همین خاطر اگر شما در فضای واقعی بخواهید به وهم بپردازید، مبانی دارید؛ مثلا طراح یک فروشگاه هستی و در این فروشگاه خیال مینشینی و تصویرسازی کنی.
از نظر فیزیکی برای ساخت فروشگاه از یک حدی فراتر نمیتوانید بروید و در این فروشگاه رفت و آمد افراد، بازنشستهها، پیرمرد و پیرزن سخت است، باید ماشینهایی اینها را جابه جا کند تا خسته نشوند و جمعا حد خاصی دارد، ولی اگر همین فروشگاه در فضای مجازی ایجاد شود، به اندازه ظرفیت و طراحان میتواند گسترش پیدا کند. مثلا به عنوان برنامه نویس نوعی کار میکنید که از آفریقا هم بتوانند از فروشگاه شما خریداری انجام بدهند که از نظر فیزیکی امکان پذیر نیست ولی فضای مجازی این کار را میکند.
رسا ـ شما درباره استفاده از وهم در فضای مجازی گفتید، نقش عقل در این میدان چه میشود؟
اگر عقل محور قوای ادراکی ما باشد، حس، خیال و وهم به اندازه کافی سهم خواهند گرفت، چون عقل از موضعی بالاتر میآید و این عقل تربیت میکند، با این کار وهم شما را به هر جایی نمیبرد و خیال و حس را کنترل میکند و چیزهایی برای شما ممنوع میشود. چیزهایی را نباید بخورید، چیزهایی را حتما بخورید. چرا که عقل از عقال میآید، به معنای پابند، یعنی زانو بندی که وقتی شتر را میخوابانند، به پایش میبندند که نامش عقال است.
عقل زانوبند حس، خیال و وهم میشود، نمیگذارد تا اینها هرجایی که خواستند بروند و مرز را عبور کنند. مصالح را برایشان تشخیص میدهد و برایشان تعیین میکند، حالا اگر این عقل شما مستظهر به وحی هم باشد، عقل فطری است و این میتواند عدالت را بین اینها برقرار کند.
در فضای مجازی چه چیزی از همه فربهتر است؟
فضای مجازی در بین قوای ادراکی، وهم به شدت فربهتر از بقیه است و به همین خاطر وهم حاکم میشود، عقل ذیل وهم تعریف میگردد، در حالی که وهم باید ذیل عقل قرار بگیرد و تربیت بشود و تعالی یابد، انسانی زمینهساز تعالی میشد، اما وقتی بر عقل مسلط میشوند، عقل دست و پای وهم شما میشود. وهم بیشتر نفوذ میکند و گسترش پیدا میکند.
در فضای مجازی از بین قدرت ادراکی انسان، وهم به شدت پر رنگ است و تعادل ادراکی قوا به نفع وهم به هم میریزد، وقتی نحوه کاربری مخاطبان در فضای مجازی را بررسی کنید، این فضا، فضای مدیریت وهم است و در آن وهم مهندسی میشود، قوای ادراکیتان به طریقی مهندسی میشود تا وهم برجسته شود. ده موضوع برجسته فضای مجازی، برای کشورهای مختلف با نظم خاصی در میان کابران به هم شبیه است و به همین خاطر معلوم است که این فضا مدیریت و مهندسی شده و مسیر را کس دیگری تعیین میکند.
رسا ـ مدیریت و مهندسی که دربارهاش گفتید که در فضای مجازی صورت میگیرد، به چه معناست؟
وقتی کاربر وارد ساختار میشود، متاثر از میدان ساختار وهم آلود به خود میگیرد و قوه وهمش برجسته میشود و شبیه دیگر کاربران خواهد شد، به تعبیر ماکوزه در مورد کلان تکنولوژی بیان میکند که تکنولوژی جهت دارد و کاربر را برش میزند و به قالب خودش در میآورد، افراد در وضعیت طبیعی هر کدام ویژگی یک یونیک و خاصی دارند، یعنی تفاوتها خیلی جدی است.
در فضای تکنولوژی مخصوصا فضای مجازی هر ذائقهای که دارند، از هم جدا میکنند، برش میزنند، کاملا به قالب مورد توجه خودشان در میآورند و به شدت وهم برجستهای دارند و واقعنگری به طور کامل از دست میرود. مثلا فردی در منطقه محروم و استان محروم، خودش را با سوئیس مقایسه میکند که چرا در سوئیس این هست و در ایران اینگونه نیست. در حالی که فرض کنید سوئیس به لحاظ سرزمینی چقدر باران دارد، چقدر سرمایه از جهان در آنجاست و چند صد سال است که در این مسیر سابقه حرکت داشته است؟ در همان اروپا ممکن است که رومانی 50 سال عقبتر از سوئیس باشد، ولی این کاربر ایرانی که در روستای محرومی زندگی میکند، خودش را با سوئیس مقایسه میکند.
رسا ـ البته مطالبه زندگی معمولی برای ایشان به حق است، اما مسئله مهم ما این است که در همین سوئیس نیز افرادی زندگی میکنند که شرایط بد اقتصادی دارند و زندگیشان سامان ندارد و همچنین بررسی طبقه متوسط سوئیس نیز موضوع دیگری است. البته تصویرسازیهایی که از یک آرمانشهر برای ما درست کردهاند، حرف شما را به طور کامل تصدیق میکند. اما نسبت به بعضی افراد چرا این اتفاق میافتد؟
بله! نکته این است که وقتی انتظار داریم که مانند سوئیس بشویم، باید زحمت بکشیم، نه اینکه من صبح تا شب بخوابم، کاری نکنم و هیچ هنری نداشته باشم، هیچ تلاشی نکنم و منتظر این باشم تا دولت به من یارانه دهد یا نه، بعد انتظار داشته باشم که از یک سوئیسی زندگی بهتری داشته باشم.
مثلا کشور من به تعبیر استراتژیستها هارتلند و قلب سرزمینی دنیا است، در این منطقه خاص که انرژی عالم مسلط است، شما انقلاب کردید و با سمفونی که دنیا ایجاد کرده است، بیرون آمدید و ساز ناکوک میزنید، کل دنیا را نظام سلطه قبضه کرده بود و یک دفعه شما از موضع دین سازی را کوک کردید و انقلاب ما انقلابی است که به نام خدا هست.
وقتی سازناکوک میزنیم، باید برای رسیدن به هدف مقاومت کنیم
در استراتژیکترین نقطه دنیا حرف متفاوتی میزنیم و دنیا را تهدید میکنید، نمیتوانید راحت فرار کنید، باید تحریم شوید و فشار به شما خواهد آمد، علیهتان جنگهای نیابتی به راه خواهند انداخت، دارو و شیرخشک را هم به شما دریغ میکنند؛ تا اینکه هواپیما و قطعات حساس پزشکی که پیش کش باشد. وقتی دارو و غذا به شما نمیدهند، یعنی اصلا میخواهند ریشه ذریه شما را قطع کنند و اینها عدو مبین هستند. گاهی شما دشمنی دارید که باید برایش استدلال کنید، اما زمانی دشمن به شما میگوید که سرت را میبرم.
مسئول آمریکایی مدعی است که ایران را باید ریشه کن کرد، این ریشه کنی را شیطان درباره ذریه بشر گفت و به خدا میگوید: «لکم عدوا مبینا» دشمن آشکار و روشنی است و نیاز به استدلال ندارد، در این شرایط هزینههایی را باید تحمل کنید که اگر وابسته شوید، مانند عربستان گاو شیرده 400 میلیارد دلار باج میدهی تا تو را نگاه دارند و گرنه دو هفتهای فروپاشی میکند.
رسا ـ به همین خاطر است که بعضی کشورها هیچ گاه پیشرفت نمیکنند و همیشه ماهیتا و اصالتا وابسته هستند. پیامدهای تکنولوژی مدرن برای انسان چه چیزهایی را به ثمر میرساند؟
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم علم و تکنولوژی وقتی کاملا با فرهنگ پیچ شد، یعنی کاملا فرهنگ درون نظریات علمی و در تکنولوژیهای طراحی شده، اشباع شده است، شما تکنولوژی به نام فضای مجازی دارید که مبتنی بر تفکر لیبرالیستی است، یعنی هیچ مرز اخلاقی، دینی و شرعی برای شما باقی نگذاشته است، مرزهای جغرافیایی را به هم ریخته است و حدودی که شما درباره رابطه با محرم و نامحرم دارید، به راحتی به هم میزنند. در نگاه انسان لیبرال مدرن این اتفاقا کاملا ابزاری برای تروج لیبرالیسم است.
فرهنگ دینی به حدود الهی، حرام و حلال قائل است؛ این فضا میتواند مرزهایش را به هم بریزد، یعنی ما چه بپذیریم و چه نپذیریم، وقتی نظریه علمی یا تکنولوژی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر منتقل میشود، نظریه و تکنولوژی وجه فرهنگی را با خودش منتقل میکند و تاثیرات خودش را بر فرهنگ میزبان وارد میآورد، تاثیرات این مسئله سطوح متفاوتی دارد.
تاثیر میتواند معرفت شناختی و روان شناختی بر روی فرد باشد و میتواند تاثیرات اجتماعی بر روی جامعه باشد، تاثیر بر روی خانواده و تاثیرات در عرصه فرهنگ مدنظر قرار گیرد، یکی یکی اینها را بیشتر باز کنیم، از نظر معرفتی فضای مجازی به لحاظ هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد و به تعبیری نظام محاسباتی فرد را به هم میریزد، تفکر وهمی حس را در فرد برجسته میکند و بین قوای وجودی آدم و فطرت فرد، شهوت و غصب را برجسته میکند.
آدمی در فضای مجازی جدیت خویش را از دست میدهد و تفنن جایگزین میشود، وقتی نظام محاسباتی فرد تغییر کرد، نظام زیبایی شناختیاش هم عوض میشود و زیبایی و زشتی در نگاهش تغییر میکند، زمانی شما عفاف و حجاب را زیبا میدانستید و زمانی هم بزک و آرایش و خودنمایی را زیبایی تصویر میکنید. دورهای شما قناعت و زهد را زیبا میدانستید و زمانی نیز به تجمل روی میآورید و مصرف و ریخت و پاش را زیبا میدانید، وقتی نظام زیبایی شناختی تغییر کرد، قبله آمال تو نیز تغییر خواهد کرد.
مدرنیته، غرب و آمریکا کعبه آمال تو خواهد شد و به همین خاطر است که سلبریتیهای ما افتخار میکنند که فرزندشان در کانادا متولد شده است و به او این موهبت را هدیه داده است و مثلا تمدن ما با هفت هزار سال قدمت و ... با کشوری که 300 سال پیش از زیر بوته درآمده است، عوض میکند. /882/گ401/س
خبرنگار: علیاصغر سیاحت هویدا